اجرت المثل زندگی مشترک
صرف رفت و آمد زوجه به منزل زوج در دوره نامزدی، زندگی مشترک محسوب نمی شود که زوجه را مستحق اجرت المثل نماید. در صورت نزدیکی از دبر و علیرغم باکره بودن زوجه، وی مستحق کل مهریه است.
خلاصه جریان پرونده
این است که آقای م.ش. فرزند الف. دادخواستی به خواسته ی صدور گواهی عدم امکان سازش منضم به تصویر عقدنامه و شناسنامه به طرفیت خانم ز.ر. تقدیم و اظهار داشته که در تاریخ ۱۸/۱/۸۷ به موجب عقدنامه پیوست صادره از دفتر ازدواج شماره ۶ حوزه ثبت ازدواج دائم کرده ولی مراسم عروسی انجام نشده، حال با توجه به اختلافات پیش آمده و فقد توافق اخلاقی و سوء رفتار نامبرده امکان ادامه زندگی مشترک وجود ندارد لذا مستنداً به ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش دارم و استدعای تقسیط مهریه را نیز دارم.
پرونده به شعبه اول دادگاه عمومی ارجاع و جلسه دادرسی در تاریخ ۶/۷/۸۹ با حضور متداعین تشکیل و خواهان اظهار داشته عرائضم به شرح دادخواست تقدیمی است، به لحاظ نداشتن تفاهم فرهنگی و اخلاقی با همسرم درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش دارم در ماه گذشته مواقعه بین ما انجام شده، البته از دبر و ازاله بکارت نشده، مراسم عروسی انجام نشده، رفت [و] آمد آنچنانی نداشتیم، راجع به مهریه هرچه قانون حکم کند عمل می¬شود. خوانده اظهار داشته موافق نیستم، دلیلی خاص برای طلاق وجود ندارد، نمی دانم منظور ایشان از عدم تفاهم فرهنگی واجتماعی چیست، مهریه ام را می خواهم، اجرت المثل ایام زوجیت و سی ماه نفقه را بایستی بپردازد، ایشان مکرر از عقب با من نزدیکی کرده از تاریخ فروردین ۸۷ الی اردیبهشت ۸۸ به منزل ما رفت [و] آمد داشته و بعد قطع کرده، خواهان دعوی اصلی و خوانده دعوی تقابل اظهار کرده اگر منظور خانم تماس جنسی است در حدود ملاعبه و بوسیدن و در یک بستر بودن انجام شده در رابطه با دادخواست تقدیمی خانم متعاقباً دفاعیاتم را اعلام می کنم .دادخواست تقابل خانم ز.ر. این است که درتاریخ ۸/۱/۸۷ ازدواج کردیم کلیه هزینه مشترک را خودم پرداختم روابط زوجیت برقرار گردیده چهارده ماه با هم زندگی کردیم کارهای مختلف را انجام داده¬ام نفقه و خرجی مرا نداده مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۵۰ ریال برای خرید منزل مشترک برایش ارسال کرده ام، وام ازدواج خودم را که ۰۰۰/۰۰۰/۱۰ ریال بوده به ایشان دادم ولی وی کمکی به من نکرده ضمن درخواست صدور حکم اعسار از پرداخت هزینه دادرسی با تحقیق از شاهدان و عنداللزوم اجرای قرار و تعیین کارشناس دارم.خوانده طی لایحه ای در رابطه با دعوی تقابل اظهار داشته که دادخواست همسرش علیه وی بایستی در محل سکونت خوانده رسیدگی شود نه در چه من معلم شهرستان خود و ساکن آن می¬باشم . جلسه دادرسی در تاریخ ۱۳/۹/۸۹ تشکیل و بدواً زوج اعلام کرده که حاضر به اتیان سوگند در مورد مواقعه است و دادگاه نیز با وجود اقرار وی به این امر مراسم انجام قسم را پذیرفته و مشارالیه سه بار به لفظ جلاله سوگند یاد کرده که مواقعه ئی انجام نشده است خانم نیز او را تکذیب کرده و اضافه کرده که مهریه ، نفقه معوقه و ایام عده و اجرت المثل می خواهد وی مجدداً درخواست اعسارش را تکرار کرده ، زوج نیز گفته مهریه حق او است ولی قادر به پرداخت دفعی و نقدی نیستم، اجرت-المثل و نفقه نیز مشخص است من ماهی دوبار به منزل ایشان رفت [و] آمد می کردم خانم نیز اظهار داشته ما یک اطاق مستقل داشتیم او هم مرتب رفت [و] آمد می¬کرد، زوج اظهار داشته طبق عرف و قانون حاضر به پرداخت حقوق وی هستم درخواست صدور حکم طلاق دارم. دادگاه پس از استماع اظهارات متداعین، قرار ارجاع امر به کارشناس برای تعیین نفقه و اجرت المثل و قرار ارجاع به داور صادر کرده که زوج الف.ش. پدرش را تعرفه کرده داور زوج نظریه اش که مبتنی بر طلاق است ارائه کرده و مشخص نیست با زوجه و یا داورش مذاکره ئی کرده یا نه و ح.ر. داور زوجه مدعی شده که داور زوج راضی به ارائه نظریه مشترک نشده او نیز درخواست اتخاذ تصمیم در رابطه با مطالبات زوجه شده است و جلسه دادرسی برای تاریخ ۳/۸/۹۰ تجدید شده است و جلسه با حضور زوجین و کارشناس تشکیل وخوانده مطالب قبلی را تکرار کرده که شوهرم وقتی می آمد می گفت من زن گرفتم باید کارها را انجام دهد. نظافت اطاق را انجام می دادم ، لباسهایش را اتو می کردم گرامرهای زبان را می نوشتم، حساب کتاب هایش را انجام میدادم، آن هم خودش می خواست تا من انجام دهم، می گفت زن گرفته اند که این کارها را انجام دهد. زوج نیز اظهار داشته کلیه مطالب خانم را رد میکنم من ۷ الی ۹ ماه به منزلشان رفت [و] آمد میکردم دو هفته و پس از مدتی هر سه هفته یکبار در مورد گرامرها و حساب کتاب اظهاراتش را تکذیب می کنم، زیر سقف مشترکی نیز نبودیم من شب جدا از ایشان می خوابیدم، کارشناس نیز نظریه اش را در مورد نفقه به مبلغ ۰۰۰/۲۶۰/۴۹ ریال بابت ۸/۱/۸۷ لغایت ۳۰/۸/۹۰ و اجرت المثل را شش میلیون سیصد هشتاد سه هزار سیصد چهل ریال و در صورت عدم تعلق اجرت المثل پنج میلیون یک¬صدشش هزار ششصد هفتاد و دو ریال نحله تقدیم دادگاه کرده است . خواهان به نظریه کارشناس در مورد نفقه ایام عده، نحله و اجرت¬المثل اعتراض کرده، ولی نفقه معوقه را پذیرفته است ولی دادگاه بدان توجهی نکرده و اقدام به انشاء رأی کرده است و ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش، اظهارات زوج را مبنی بر انکار مواقعه انکار بعد اقرار تلقی و اینکه زوجه مبادرت به تمکین خاص کرده، تعلق نفقه ایام عده و ماضی را حق زوجه تلقی و به استناد ایاب ذهاب زوج به منزل خوانده، او را مستحق اجرت المثل دانسته، ولی چون زوجه باکره می باشد، حکم به الزام خوانده دعوی تقابل به پرداخت نصف مهریه مسطوره در عقدنامه صادر کرده، زوجه باکره، و نوع طلاق بائن ذکر شده، از این دادنامه تجدیدنظرخواهی شده و اجمال مطالب معنونه در لایحه این است هزینه مشترک ۱۴ماهه محاسبه نشده در مشهد منزل شخصی بنام الف. با زوج یک هفته زندگی کردیم ، پنج میلیون تومان او از من گرفته ، مشارالیها در این مرحله به نظریه کارشناس بدوی در مورد نفقه اعتراض کرده و اضافه کرده تمام مهریه حق مسلم من است و تجدیدنظرخوانده نیز استطاعت مالی دارد دادگاه تجدیدنظر مشارالیها را به پزشکی قانونی معرفی کرده که پاسخ حاکی است پرده بکارت از نوع حلقوی دندانه دار و سالم و بدون پارگی است و پس از وصول نظریه پزشکی قانونی مرجع مذکور با رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه [را] تأیید کرده است. در این مرحله نیز پس از ابلاغ رأی به خانم ز.ر. در تاریخ ۲۶/۳/۹۱ در مهلت قانونی دادخواست فرجامی در تاریخ ۱۴/۴/۹۱ ثبت دفتر دادگاه کرده و مدعی شده که ۱۴ ماه با هم زندگی کرده¬اند لذا تصور اینکه رابطه زناشوئی نداشته باشند غیرعادی است و میزان نفقه نیز دقیق تعیین نشده است. چه نرخ تورم نادیده گرفته شده، ولی راجع به مهریه مطلبی را مطرح نکرده است. در لایحه فرجام-خوانده نیز مطالبی [آمده] از قبیل اینکه من هفته¬ئی ۳۲ ساعت در شهر خود تدریس می¬کنم چگونه در منزل پدری وی زندگی مشترک داشته ام البته مهریه نفقه حق شرعی و قانونی و حق زوجه است، می پردازم، در مورد وجوهی که به بنده داده بود با نزولش پس گرفته ولی رسید پنج میلیون داده. لوایح به هنگام شور قرائت خواهد شد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای محمد حیدری قاسمی عضو ممیّز و بررسی اوراق پرونده اجمالاً مبنی بر نقض، نسبت به دادنامه شماره ۰۰۲۸۶- ۳۱/۲/۹۱ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد
رای دیوان
نظر به اینکه ایاب ذهاب در دوران نامزدی و محرمیّت عرفاً شروع زندگی مشترک تلقی نمی شود، لذا محکومیت زوج به پرداخت اجرت المثل بی وجه است از طرفی زوجه مدعی مواقعه مکرر گردیده و زوج نیز صریحاً به انجام آن البته یکبار اقرار کرده است دادگاه نیز آن را احراز و در عرف و شرع نیز عمل انجام شده مواقعه تلقی می شود و به محض انجام مواقعه زوجه مالک کل مهریه می¬شود لذا فرجام خواهی وارد تشخیص و مستنداً به ماده ۱۰۸۲ و مفهوم مخالف ماده ۱۰۹۲ از قانون مدنی و مسئله ۱۷ تحریرالوسیله فصل فی المهر کتاب نکاح تحریر الوسیله امام خمینی و بند ۲ ماده ۳۷۱ و بند ج ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجامخواسته نقض و پرونده به شعبه هم عرض ارجاع می شود.
مستشاران شعبه اول دیوان عالی کشور
حیدری قاسمی – علیزاده/پژوهشگاه قوه قضاييه